پیامبر و دعوت نمودن خویشاوندان نزدیکش و قبیله های قریش
کليک کنيد">


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 7 ارديبهشت 1398
بازدید : 4105
نویسنده : اهل سنت و جماعت

 

 

ابن سعد از ابن عباس(رضی الله عنهما)روایت نموده که گفت: هنگامی

که خداوند(جل جلاله)این آیه را نازل نمود:(وَأَنذِرْ‌ عَشِيرَ‌تَكَ الْأَقْرَ‌بِينَ )(1)

و خویشاوندان نزدیک تر خود را بیم ده

پیامبر خدا(ص)خارج شد تا این که بر کوه مروه بالا رفت و از انجا گفت:«ای

آل فهر»! آن گاه قریش نزد وی آمدند ، ابولهب بن عبدالمطلب گفت:اینها

آل فهراند که نزد تو گرد آمدنده اند بگو چه می گویی؟پیامبر خدا(ص)

صدا زد:«ای آل غالب» به این گفته پیامبر خدا(ص) بنی محارب و بنی حارث

فرزندان فهر آمدند. بعد فرمود:«ای آل کعب بن لوی»آن گاه بنی عامر بن

لوی آمدند سپس گفت:«ای آۀ مره بن کعب»درین اثناءبنی عدی بن کعب

وبنی سهم و بنی جمح بن عمرو بن هصیص بنی کعب بن لوی آمدند بعد

پیامبر(ص)فرمود:«ای آل کلاب بن مره»این بار بنی مخزوم بن یقظله بن مره

و بنی تمیم بن مره آمدند. آن گاه پیامبر(ص)گفت:«ای آل قصی» درین مرتبه

بنی زهره بن کلاب برگشت. سپس فرمود:«ای آل عبد مناف» این بار بنی

عبدالدار بن قصی و بنی اسد بن عبد العزی بن قصی و بنی عبد بن قصی

برگشتند. آن گاه ابولهب گفت: اینها بنی عبد مناف هستند که نزدت حضور دارند

آن چه می خواهی بگو:پیامبر خدا(ص) فرمود:((خداوند مرا مامور نموده

است تا خویشاوندان نزدیک تر خود را بترسانم و شما از میان قریش برای من

نزدیک تر هستید و من از خداوندبرای تان مالک هیچ بهره ای در دنیا و هیچ

نصیبی در آخرت نیستم مگر این ه بگوید:(لا الله الا الله) تا من به آن برای تان

نزد پروردگارتان گواهی دهم و عرب توسط آن برای تان سر نهاد)).

ابو لهب در پاسخ گفت: وای بر تو ما را به همین خاطر دعوت نمودی؟! آن گاه

خداوند نازل فرمود:((تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ))(2)

بریده باد دو دست ابو لهب(3)

 

و احمد از ابن عباس(ضی الله عنه) روایت نموده که گفت:هنگامی خداوند این آیه

را نازل فرمود:وَأَنذِرْ‌ عَشِيرَ‌تَكَ الْأَقْرَ‌بِينَ  پیامبر خدا(ص) به کوه صفا آمده بر آن بالا

رفته فریاد زد:«با صباحاه» همه مردم در نزدش جمع شدند. کسی خودش می آمد

و کسی هم نماینده خود را می فرستاد آن گاه پیامبر خدا(ص) فرمود: ای بنی

عبد المطلب  ،ای بنی فهر،ای بنی کعب،اگر من برایتان خبر بدهم که سوار کارانی

در پایین این کوه می خواهند بر شما هجوم بیاورند آیا مرا تاید و تصدیق می کنید؟

آنها همه پاسخ دادند بلی آن گاه پیامبر خدا (ص) گفت: من برای شما پیش از آمدن

عذاب شدید بیم دهنده هستم. ابو لهب گفت: همه روز بر تو تباهی و هلاک باد آیا

ما را فقط برای این فرا خوانده بودی؟ آن گاه خداوند این ایه قران را نازل فرمود:

((تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ))(4)

 

1. شعرا 214

2. مسد 1

3. الکنز ج 1 ص 277

4. بخاری و مسلم مانند این را جنان که در البدایه(38/3) آمده روایت کرده اند.




:: برچسب‌ها: بخاری و مسلم , روایت , دعوت به اسلام , ابو لهب , آل فهر , پیامبر , مجامع , شعرا , الکنز ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اهل سنت جاسک
</div></div>
<div class=

با سلام لطفا از گذاشتن نظرات تبلیغاتی و غیر مزتبط با مطلب خوداری فرماید که تایید نخواهند شد

دوست دارید چه مطالبی بیشتر در وب سایت قرار گیرد؟

RSS

Powered By
loxblog.Com